هنوز نگاهم ازمیان برگ های دفترچه ی خاطره ها جریان دارد
خوب که نگاه کنی ،نگاهم را پیداخواهی کرد.....
============
============
============
کم کم به عکسها که نگاه میکنم، دیگر همه مرده اند،
و یا کودکانِ پیر شده اند!
کم کم به عکسها که نگاه میکنم،
آفتابها قهوهاى شده اند.
دیگر هر عکس، یک لحظه نیست که میمیرد،
مرگ لحظه هاست که جارى شده اند.
شمعدانی ها آنقدر رنگ پریده اند،
که شاید، ...
مریم زندی
۱۳۷۷