خانه ام ابری است
یکسره روی زمین ابری است با آن
از فراز گردنه ، خرد و خراب و مست باد می پیچد
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من .
آن نی زن ، که تو را آوای نی برده است دور از ره ، کجایی ؟
خانه ام ابری است اما
ابر بارانش گرفته است
در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم ،
من به روی آفتابم
می برم در ساحت دریا نظاره
و همه دنیا خراب و خرد از باد است
و به ره ، نی زن که دایم می نوازد نی ، در این دنیای ابر اندود
راه خود را دارد اندر پیش
شعرازنیما
درود بر روحاله عزیز و تبریک بابت راهاندازی بلاگ زیبایتان.
یقین دارم اینجا همیشه قابی برای لذت بردن، خواهد بود.
سلام دوست گرانقدرم احسان عزیز حضور پرمهرت را سپاس
یه زمانی این شعر نیما هر روز در ذهنم دور می زد مخصوصا در دبیرستان یادمه که بارها تو حیات بزرگش که پر از درخت و زمین ورزش بود این شعر رو تو ذهنم زمزمه کرده ام و تو مرا به آن سالها بردی و حسرتی که با دبدن ابن عکس از سرزمین مادری در دلم ماند ... مازندران
ممنون جناب دکتر عالی بود
درود آقای ایزدشناس عزیز...
تبریک بابت راه اندازی وبلاگ
چند وقتی ست سادگی ارزشمندی در عکسهایتان هست که مرا علاقمند به دیدن چند باره اشان می کند.
عکس شما و شعر نیما دیدنی و خواندنی ست...
سپاس دوست عزیزم امید گرامی
حضورارزشمندتان واقا مایه دلگرمی است.
البته قبلا، که البته با اجازه خود بو د-الینکتان کردم
امید عزیز اشتباه تایپ کردم
:"که البته با اجازه خواهد بود"
این درست است.
آفرین بر شما دیدن عکس های زیبای شما بیننده را علاقه مند به رشته عکاسی می کند . خداقوت
ممنونم میرعیاث عزیز
کلا دید زیبایی دارید
نظرلطف شماست..ممنونم